سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشتباهاتی که خانم ها هیچوقت نمی بخشند


اشتباهاتی که خانم ها هیچوقت نمی بخشند



هم خانم‌ها و هم آقایون اشتباهاتی در رابطه مرتکب می‌شوند که آرامش و عشق رابطه را بر هم می‌زند

 

هم خانم‌ها و هم آقایون اشتباهاتی در رابطه مرتکب می‌شوند که آرامش و عشق رابطه را بر هم می‌زند. این اشتباهات از طبیعت آنها و تفاوت بین فیزیولوژی مرد و زن ریشه می‌گیرد. بخشیدن اشتباهات کوچک و دوباره شروع کردن کار سختی نیست. ولی بعضی اشتباهات هست که می‌تواند رابطه را برای همیشه خراب کند. هم خانم‌ها و هم آقایون هر دو ممکن است دچار چنین اشتباهاتی شوند. اشتباه چیزی نیست که مخصوص یک جنسیت خاص باشد. فقط مردها نیستند که اشتباه می‌کنند. خانم‌ها هم ممکن است دچار اشتباهاتی شوند که بخشیدن آن کار سختی است. مثلاً اگر مردی با زن دیگری به همسر خود خیانت می‌کند، زنش هیچوقت او را نخواهد بخشید. بااینکه خیلی از زن‌ها ممکن است تصمیم بگیرند دوباره از نو با شوهرشان شروع کنند ولی دیگر هیچ چیز بین آنها مثل قبل نخواهد شد. حتی چیزهای کوچک برای آقایان مثل پنهان کردن چیزی از همسرشان یا انجام کاری خلاف میل او می‌تواند اشتباه بزرگی باشد. برای مردها این چیزها چندان چیز خاصی نیست ولی برای زن‌ها اینطور است.

 

در زیر به شش مورد از اشتباهات آقایان که خانم‌ها هیچوقت نمی‌بخشند و از آن نمی‌گذرند اشاره می‌کنیم:

خیانت: این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که خانم‌ها هیچوقت از آن نمی‌گذرند. اگر بخاطر زنی دیگر به همسرتان خیانت کرده باشید، رابطه‌تان پایان خواهد یافت.

بی‌بند و باری جنسی: این مورد هم مثل خیانت برای خانم‌هایی که به مردی متعهد هستند قابل‌قبول نیست. زن‌ها هم مثل مردها دوست ندارند شریک زندگی‌شان را با کسی تقسیم کنند!

پنهان کاری: پنهان کردن چیزی از همسرتان شما را به مشکل بزرگی خواهد انداخت. ممکن است به شما شک کند و سوء‌تفاهم‌ها بیشتر شود.

دروغ گفتن: دروغ گفتن اشتباه دیگری است که زن‌ها نمی‌بخشند. مثلاً اگر به همسرتان بگویید که سر کار بوده‌اید ولی در واقعیت خانه دوستتان مشغول‌ خوش‌گذرانی بوده باشید، حسابی به دردسر خواهید افتاد. این چیزهای کوچک روی اعتماد او به شما تاثیر خواهد گذاشت.

حمایت نکردن او: زمان‌هایی هست که همسرتان به حمایت شما نیاز دارد. اگر صرفنظر از اینکه حق با اوست یا نیست، کنار او نباشید، رابطه‌تان به خطر خواهد افتاد. در آن لحظه باید از او حمایت کنید. اگر حق با او نبود، بعداً که آرامتر شد برایش توضیح دهید.

فراموش کردن روز تولدش: این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که مردها مرتکب می‌شوند. زن‌ها چنین اشتباهاتی را نمی‌بخشند. حتی اگر شما را ببخشد، هر روز و هر شب به شما سرکوفت خواهد زد.


قصه طلاق از کجا شروع می شود؟


قصه طلاق از کجا شروع می شود؟

طلاق برای هیچ زوجی یک شبه اتفاق نمی افتد‎

 

طلاق به عنوان یکی از شایع ترین و آسیب زا ترین معضلات اجتماعی امروز، هرگز و برای هیچ زوجی یک شبه اتفاق نمی افتد. بلکه محصول عقبه بلند-بالایی است که اغلب از نگاه ما و شما پنهان مانده است. این عقبه همان داستان های نا گفته ای است که هر فرد مطلقه ای در بخش های تاریک- روشن وجودش مخفی کرده است. در این یادداشت و چند یادداشت آینده به مواردی از شایع ترین این داستان ها می پردازیم.

 

هر زن یا مردی که طلاق  را تجربه کرده است، داستان خاص خودش را دارد. داستانی که از نقطه ای خیلی دور یا خیلی نزدیک شروع شده و اوج و فرودهای خاص خودش را هم داشته است. در میان این همه قصه متنوع، یک قصه مشترک بین همه این آدم ها وجود دارد.

 

قصه مشترک آنها این است که هیچ کدامشان چه در زمان خواستگاری ، چه سر سفره عقد و چه زمانی که به خانه بخت رفتند تصورش را هم نمی کردند که روزی کارشان به اینجا بکشد. از آنجا که این قصه، قصه مشترک من و شما و همه آدم های دیگر هم است، خوب است با نگاهی موشکافانه تر علت رخداد این رویداد غیر منتظره تلخ را بررسی کنیم.

 

اتاق زیر شیروانی 

مثل بقیه روزهای بهاری شمال، داشت باران می بارید. من پنج- شش ساله بودم و در اتاق زیر شیروانی، وسط آن همه وسیله بنجل و کهنه، دفتر و دستکم را پهن کرده بودم و داشتم نقاشی می کشیدم. یادم نیست چرا ولی سر و صدای مامان می آمد که مثل همیشه داشت سر بابا غر می زد. مدرسه که رفتم کمتر گذرم به اتاق زیر شیروانی افتاد. انگار کم کم دیگه داشت غرغرهای مامان و سکوت بابا برایم عادی می شد.

 

بالأخره هم یک روز به نظرم آمد که زندگی یعنی همین. فکر می کنم از همان موقع بود که دیگر پایم را به اتاق زیر شیروانی نگذاشتم. گذشت و گذشت، تا اینکه نوبت عروس شدن من هم رسید. محل کار شهرام همدان بود و ما به هزار امید و آرزو شال و کلاه کردیم و رفتیم که زندگی مان را شروع کنیم. زندگی مان بد نبود. فقط گاهی بحث هایی بینمان پیش می آمد که کم کم به یکی من گفتن و یکی شهرام گفتن منجر شد. اما به نظر من این هم مشکل به حساب نمی آمد و به طور کلی من که از زندگی مان راضی بودم. تا اینکه به شش ماه نرسیده بعد از یکی از همان یکی به دو کردن های همیشگی شهرام گفت که «دیگه نمیشه این زندگی رو ادامه داد». حسابی جا خورده بودم.

 

نمی فهمیدم چرا این حرف را می زند. دلم می خواست از او بپرسم « این چه حرفیه؟ مگه چی شده؟» ولی جوری خشکم زده بود که زبانم در دهانم نمی چرخید. شهرام این را گفت و از خانه بیرون زد. من هم وقتی به خودم آمدم دیدم وسط انباریِ روی پشت بام، مچاله نشسته ام. باران بود که می بارید!

 

مراحل طلاق

اگر زندگی تان را دوست دارید، قبل از آنکه دیر بشود اقدامی بکنید‎

 

مراقب تکرار الگوها باشید! 

شما به عنوان یک خواننده فکر می کنید که چرا کار زندگی شهرام و همسرش به طلاق کشید؟ بله درست حدس زدید. هر چه که هست زیر سر همان اتاق زیر شیروانی است!

 

در روانشناسی اصطلاحی وجود دارد به نام «الگوها». الگوها به ما کمک می کنند تا مسائل و کارها را سریع تر یاد بگیریم و منافع زیادی هم برایمان دارند. اما نکته ای که وجود دارد این است که یک الگو لزوماً در مورد همه افراد، تأثیر یکسانی ندارد. عروس این قصه ما حساب همه چیز را در زندگی اش کرده بود به جز حساب الگوهایش را. همان طور که خودش اشاره کرد، او شیوه ارتباطی مادر و پدرش را درونی کرده بود و فکر می کرد که این شکل از رابطه – یعنی زن کنترل گر و مرد مطیع- بخش معمول زندگی مشترک است. البته این تلقی کاملاً ناآگاهانه در او شکل گرفته بود چون که یک خاصیت مهم الگوها این است که بدون اینکه ما متوجه بشویم به حوزه تصمیم گیری و رفتاری ما نفوذ می کنند.

 

و او وقتی که وارد زندگی مشترک شد، با همان الگوهای ارتباطی که بیشتر از هر شیوه دیگری با آنها آشنا بود وارد شد و آنقدر هم دقیق آنها را تکرار کرد که حتی خودش هم متوجه غرغرهایی که سرِ هر موضوع ریز و درشتی حواله شهرام می کرد نشده بود (اشاره به اینکه به نظر او در زندگی مشترکشان مشکل جدی وجود نداشت). از آن طرف الگوهای ارتباطی که شهرام از آنها می آمد، با او خیلی متفاوت بود. در الگویی که شهرام در روابط پدر و مادرش دیده بود بر عکس، مرد کنترل کننده بود و زن مطیع.

 

وقتی که این دو الگوی ارتباطی ناکارآمد و تا حد زیادی هم متضاد با هم تلاقی پیدا می کنند، دیگر وقوع طلاق، اتفاقی دور از ذهن نخواهد بود. شاید حتی بتوان گفت که با غفلتی که از شهرام و همسرش در زمینه تکرار الگوهای ارتباطی ناکارآمد والدینشان سر زده بود، همان شش ماهی هم که کنار هم سپری کرده بودند، چیزی در حد شق القمر بوده است.

 

شما هم اگر می خواهید که یکی از عوامل خطر ساز طلاق را از زندگی تان بیرون کنید از همین حالا دست به کار بشوید. در الگوهای ارتباطی که از گذشتگان آموخته اید تجدید نظر کنید و الگوهای ناکارآمد را کنار بگذارید.

 

شاید برای موفقیت در این کار بزرگ، احتیاج به صرف کمی وقت و مراجعه به روانشناس داشته باشید. اما اگر زندگی تان را دوست دارید، قبل از آنکه دیر بشود اقدامی بکنید. 


9 نشانه که عشق تان هنوز درگیر رابطه قبلی اش است


9 نشانه که عشق تان هنوز درگیر رابطه قبلی اش است

طبیعی است که هر فردی در گذشته خود، روابط عاطفی را تجربه کرده باشد

 

طبیعی است که هر فردی در گذشته خود، روابط عاطفی را تجربه کرده باشد اما زمانی که این اتفاق تاثیرش را در زمان حال نیز می گذارد، آن وقت است که برای زوجین مشکل ساز می شود.

 

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که احساس کنید عشق زندگی تان، هنوز هم در رابطه گذشته خود دست و پا می زند. اما چگونه باید از این احساس مطمئن شد؟ آیا این احساس آنقدر قوی است که بخواهید رابطه خود را به خاطرش تمام کنید؟

 

ما در اینجا چند نشانه را که ثابت می کند طرف مقابل تان هنوز هم درگیر فرد دیگری است، براتیان آورده ایم.

 

در تماس بودن

اگر شریک زندگی تان هنوز هم با فردی که در زندگی گذشته اش بوده در ارتباط است، اگر مدام با او حرف می زند، پیغام می فرستد یا ایمیل رد و بدل می کند، بدانید که او هنوز رابطه گذشته خود را تمام نکرده است. مسلما اگر آن دو با هم دو دوست معمولی باشند، هیچ ایرادی ندارد اما اگر رابطه شان نزدیک و نزدیک تر شود، این برای شما یک زنگ خطر است.

 

او را در شبکه های اجتماعی فالو می کند

آیا شریک زندگی تان، عشق قبلی اش را در فیس بوک، اینستاگرام یا توییتر فالو کرده است و مدام پست های او را دنبال می کند؟ آیا نسبت به کارهای او کنجکاو است؟ اگر پاسخ شما مثبت است، بدین معنی است که زندگی عشق قبلی اش هنوز هم برای او اهمیت زیادی دارد.

 

او را ملاقات می کند 

درست است که شما باید به نظر و تصمیمات شریک زندگی تان احترام بگذارید اما اگر او هنوز هم دوست دارد که عشق قدیمی اش را ملاقات کند، نباید اجازه دهید. هر گونه رابطه قبلی را که او بخواهد ادامه دهد، باید زیر نظر شما نیز باشد در غیر این صورت حتما کاسه ای زیر نیم کاسه است. اگر هم قبول نکرد، بهتر است به دنبال فرد دیگری باشید.

 

شما را با نام او صدا می زند

اگر شریک زندگی تان، شما را بیش از یک بار با نام عشق قبلی اش صدا زد، بدانید که هنوز هم ذهن و قلب او درگیر او است. تنها اسمی که باید بر زبان او باشد، نام شماست و دلیلی ندارد که شما این موضوع را مدام به او گوشزد کنید. پس اگر این اتفاق تکرار شد، خودتان را از این رابطه عقب بکشید.

 

از صحبت کردن در مورد او خودداری می کند

اگر شریک زندگی تان از گذشته خود حرف نمی زند و نمی خواهد که چیزی از گذشته خود را با شما قسمت کند، این یک نشانه است از این که او هنوز هم رابطه گذشته خود را تمام نکرده است. در واقع اگر صحبت کردن در مورد گذشته برای او سخت باشد، بدانید که او در مرحله گذر است و هنوز هم شکست عشقی اش را هضم نکرده است.

 

شما را با او مقایسه می کند

آیا زمانی که شما شامی درست می کنید، شریک زندگی تان به جای تعریف و تمجید از شما، می گوید که عشق قبلی اش آن را به گونه دیگری درست می کرده است؟ شاید این موضوع واقعیت زندگی باشد اما زمانی که طرف مقابل تان آن را مدام به زبان می آورد، بدین معنی است که هنوز هم در خاطرات گذشته خود شناور است و قصد جدا شدم هم ندارد.

 

خاطرات گذشته خود را نگه می دارد

آیا هنوز هم شریک زندگی تان لباس هایی را که نامزد قبلی اش به او هدیه داده، نگه داشته و مدام آنها را می پوشد یا این که عروسک های او را روی تخت اش نگه می دارد؟ این بدین معنی است که او نمی خواهد از خاطرات گذشته خود جدا شود.

 

با خانواده او در ارتباط است

اگر هنوز هم شریک زندگی تان با خانواده عشق قبلی اش یا حتی با دوستان او در ارتباط است، بدین معنی است که او می خواهد ارتباط خود را حفظ کند. شاید هم هنوز امید دارد که به کمک آنها رابطه شکست خورده خود را باز گرداند. در این صورت بهتر است که خودتان را از این رابطه بیرون بکشید.

 

گفتگویتان حول محور گذشته است

اگر احساس می کنید که همیشه شخص سومی موضوع گفتگوهای شماست، بهتر است خیلی جدی با طرف مقابل تان صحبت کنید و اگر پس از آن همچنان به کار خود ادامه داد، بهتر است شما هم به لیست خاطرات او اضافه شوید.